عشق یعنی این که از اندوه مردم نگذری
زندگی یعنی که از شور و ترنّم نگذری
باز ای داوود خوشخوان! لب فروبستی چرا؟
از کنار دردهامان بی تکلّم نگذری
باده پیش آرید، فروردین هشیاران رسید
حبّ مولا داشتن یعنی که از خم نگذری
یک سر سوزن به فکر زیردستان نیز باش
ای مسیح فرودین از چرخ چارم نگذری
خانة دل خانة شور است و شیدایی و شعر
بوی دف می آید این جا، با تألم نگذری
ای نسیم از خانة ما بی سلامی رد مشو
ای بهار از کوچة ما بی تبسّم نگذری
زندگی دریاست ، یک دریای پنهان در صدف
از دل دریای هستی بی تلاطم نگذری ...
چشمم اگر خطا کند، دل که خطا نمی کند
بهار با شقایق عاقبت وفا نمی کند
ساده ترین نگاه تو، موج قشنگ آه تو
به رغم بی وفائیت، مرا رها نمی کند
خواهش اگر ترانه شد، اشک اگر بهانه شد
یار اگر روانه شد، دار جفا نمی کند
چشم به جاده مانده ام، دل به قرار داده ام
قصه به غصه خوانده ام، یار صدا نمی کند
اگرچه گرم رفتنم، دل به هوای ماندنم
پس از درنگ کردنم، سفر صفا نمی کند
بیا! که بی تو زندگی، دوباره سخت می شود
بیا! کسی پس از تو با من التقا نمی کند
سجده سهو می کند، سرم به سینه ات ولی
نماز نامکرر تو را قضا نمی کند
چه در خوشی، چه در عزا، قبله به یک جهت
چرا خوشی در این زمان تفاوت از عزا نمی کند؟
بهار را ندیده ام، شقایقی نچیده ام
چشمم اگر خطا کند، دل که خطا نمی کند
دشمن بی شکیب من، شهر من و غریب، من
چرا برای" آشنا" کسی دعا نمی کند؟:
دلم از نبودنت پر است...
هر روز خاطراتم را الک میکنم..
و جز دلتنگی تو چیزی برایم نمیماند
نه تو آمدی
نه فراموشی...
خیالی نیست...من کوه میشوم و پای نبودن هایت میمانم
اما ای کاش میدانستی بی تو تمام لحظاتم
رنگ پاییزند....~
دلگیرم
.....اهنگ وبت قشنگه
از کسی که مرا غرق خودش کرد!
اما نجاتم نداد …
خسته نباشی
ممنون از حضورت
عشق یعنی این که از اندوه مردم نگذری
زندگی یعنی که از شور و ترنّم نگذری
باز ای داوود خوشخوان! لب فروبستی چرا؟
از کنار دردهامان بی تکلّم نگذری
باده پیش آرید، فروردین هشیاران رسید
حبّ مولا داشتن یعنی که از خم نگذری
یک سر سوزن به فکر زیردستان نیز باش
ای مسیح فرودین از چرخ چارم نگذری
خانة دل خانة شور است و شیدایی و شعر
بوی دف می آید این جا، با تألم نگذری
ای نسیم از خانة ما بی سلامی رد مشو
ای بهار از کوچة ما بی تبسّم نگذری
زندگی دریاست ، یک دریای پنهان در صدف
از دل دریای هستی بی تلاطم نگذری ...
مرسی ک سر میزنی
حرفها سه دسته اند :
دسته اول : گفتنی ها
دسته دوم : نوشتنی ها
و دسته سوم : قورت دادنی ها
دو تای اول سبکت می کنند ، سومی سنگینت...
مرسی از نظرت
نترس ...
اگر هم بخواهم از این دیوانه تر نمیشوم
گفته بودم بى تو سخت میگذرد بى انصاف ...
حرفم را پس میگیرم ...
بى تو اصلا نمیگذرد ...!
گاهی اوضاع خیلی سخت میشود.....
دوستش داری و نمی داند.......
دوستش داری و نمی خواهد....
دوستش داری و نمی آید....
دوستش داری و سهم تو از بودنش
فقط تصویری است رویایی در سرزمین خیالت
دوستش داری و سهم تو
از این همه تنهایی است.....
ممنون ک سر زدی
دوستت دارم" را من، دلاویزترین شعرِ جهان یافته ام
این گلِ سرخِ من است
دامنی پر کن از این گل که دَهی هدیه به خلق
که بری خانه ی دشمن، که فشانی بر دوست
رازِ خوشبختیِ هر کس به پراکندنِ اوست...
........
سلام عذرخواهی میکنم بابت تاخیرم.شب خوش
باران نبار عاشقانه اش نکن من و او ما نشدیم
سلام شمام خسته نباشید و متشکرم که سر میزنید و مارو شرمنده اخلاق ورزشکاریتون می کنید خخخخخخخخخخخ
دیوونه خخخ ممنون از شما
مگر عمر آدمى چند هزار سال است؟!
چه زود هم مىگذرد
مثل صفحات کتابى که باد آن را ورق مىزند،
آنهم کتاب کوچکى که پنجاه، شصت صفحه بیشتر ندارد …
مرسی ک سر زدی
نیا باران..زمین جای قشنگی نیست..
من از اهل زمینم،خوب میدانم که گل در عقد زنبور است ولی سودای بلبل دارد و پروانه را هم دوست میدارد..
ممنون از حضورت
سلام مرسی آقا بهمن . لطف میکنی که میای به دیدنم .
بازیچه ی خود ساختی موی سیاهم را
بردی به هر جا خواستی با خود نگاهم را
در شهر خود من بایزید کوچکی بودم
از من گرفتی خانه ام را، خانقاهم را
بی آشیانم کردی ای طوفانِ بی هنگام!
انداختی تنها درختِ تکیه گاهم را
حالا در این باران کجا باید بخوابانم
گنجشک های زخمی بی سرپناهم را؟
من مطمئن بودم تو در خورجین خود داری
هر آنچه امکان دارد از دنیا بخواهم را
اما تو هم برداشتی ای بادِ پاییزی!
مثل تمام همسفرهایم، کلاهم را
حالا کجا؟ حالا کجا باید بخوابانم
گنجشک ها...گنجشک های بی گناهم را؟
خواهش
تلخ رفتی ، سنگفرش کوچه ها دلگیر شد

بعد تو باران نبارید و هوا دلگیر شد...
مستندهای دو چشم تو چه آسان شعر شد
هر پلانی از تو گفتم ، سینما دلگیر شد...
نسخه های هیچ کس ، درد مرا تسکین نداد
نسخه ها و دکتر و قرص و دوا دلگیر شد...
شیشه اسپند و قاب ان یکادم خاک خورد
تو نماندی ، ذکر لا حول و ولا دلگیر شد...
گیسو و لب با دو چشمت چار مجهولی غریب
کشف مجهول تو با سعی و خطا دلگیر شد...
این غزل ، وسواس من ، با این ردیف لعنتی
شاعری دیوانه و این واژه ها دلگیر شد...
سلام ... آپم و منتظر حضور گرم شما
سلام باشه سر میزنم
سلام
مرسی از حضورتون
پستتون قشنگ بود
یچیز که برام جالب و عجیبه اینه که شما پسری اما عکس پستات دختره
ن عکسا همراه با پست مخصوصشه که پیدا میکنم میزارم و الا دست من نیس ممنون ک سر زدی
سلام ممنون ک به وبم سر زدین و نظرات زیباتونو گذاشتین
امیدوارم موفق باشین همیشه
لطف داری ممنون
سلام و عرض ارادت ممنونم از حضورت دوست گلم
چشمم اگر خطا کند، دل که خطا نمی کند
بهار با شقایق عاقبت وفا نمی کند
ساده ترین نگاه تو، موج قشنگ آه تو
به رغم بی وفائیت، مرا رها نمی کند
خواهش اگر ترانه شد، اشک اگر بهانه شد
یار اگر روانه شد، دار جفا نمی کند
چشم به جاده مانده ام، دل به قرار داده ام
قصه به غصه خوانده ام، یار صدا نمی کند
اگرچه گرم رفتنم، دل به هوای ماندنم
پس از درنگ کردنم، سفر صفا نمی کند
بیا! که بی تو زندگی، دوباره سخت می شود
بیا! کسی پس از تو با من التقا نمی کند
سجده سهو می کند، سرم به سینه ات ولی
نماز نامکرر تو را قضا نمی کند
چه در خوشی، چه در عزا، قبله به یک جهت
چرا خوشی در این زمان تفاوت از عزا نمی کند؟
بهار را ندیده ام، شقایقی نچیده ام
چشمم اگر خطا کند، دل که خطا نمی کند
دشمن بی شکیب من، شهر من و غریب، من
چرا برای" آشنا" کسی دعا نمی کند؟:
مرسی ک سر زدی
سلام بر اقا بهمن عزی و گرامی
روز بخیر
دلم از نبودنت پر است...
هر روز خاطراتم را الک میکنم..
و جز دلتنگی تو چیزی برایم نمیماند
نه تو آمدی
نه فراموشی...
خیالی نیست...من کوه میشوم و پای نبودن هایت میمانم
اما ای کاش میدانستی بی تو تمام لحظاتم
رنگ پاییزند....~
علیک مرسی از شما
نـﮧ نمـﮯدآنـﮯ !
هیچکس نمـﮯدآند. . .
پشت این چهره ی آرام در دلم چـﮧ مـﮯگذرد...
نمـﮯدآنـﮯ !
کسی نمـﮯدآند. . .
این آرامش ظاهــر و این دل نـا آرام ،
چقدر خستـﮧ ام مـﮯکند . . .
سلام... عالی مثل همیشه
ممنونم از شما
سلام عکستیم؟؟ به به چرا بغض اخی