یــڪــ بــار פֿـــــواب בیـــבטּ تــو ،
بــه تــمــام عـمــر مـی ارزב . . .
پــس نـگـو ،
نـگـو کــہ رویـای בور از בسـتـرس، خــوش نـیـسـت . . .
قـبـول نــבارم گـرچــہ بــہ ظـاهــر جـسـمــم خــستــہ استـــ ، ولـی בل בریـایـسـت
تــاب و تـوانـش بـیــش از ایـنـهــاسـت ،
בوسـتـــت בارم و تــاواטּ آטּ هــر چـــہ بـاشــــב . . .
گر واقعا عاشقش باشی ، حتی فکر کردن به او باعث
شادی و آرامشتان میشود .
اگر واقعا عاشقش باشی ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در
سینه حس می کنید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی فکر کردن به او باعث
شادی و آرامشتان میشود .
اگر واقعا عاشقش باشی ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در
سینه حس می کنید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس
غرور می کنید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است ...
اگر واقعا عاشقش باشی ، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است .
اگر واقعا عاشقش باشی ، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که
با او گذرانده اید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هرکاری بزنید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، هر چیزی را که متعلق به اوست ، دوست دارید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد .
اگر واقعا عاشقش باشی ، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، واژه تنهایی برایتان بی معناست .
اگر واقعا عاشقش باشی ، آرزوهایتان آرزوهای اوست .
اگر واقعا عاشقش باشی ، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس
سربلندی می کنید .
اگر واقعا عاشقش باشی ، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود
اگرچه در واقع چنین نباشد .
اگر واقعا عاشقش باشی ، تحمل سختی ها برایتان آسان و
دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند .
به راستی دوست داشتن چه زیباست ،این طور نیست؟؟؟؟؟؟
ممنون از حضورتون
لبت نــــه گــــوید و پیداست مـیگــــوید دلــــت آری
که اینسان دشمنی ، یعنی که خیلی دوستم داری
دلت مــــیآید آیا از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری؟
نمیرنجـــــم اگــر باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری
چه میپرسی ضمیر شعرهایم کیست آنِ من
مبادا لحـــــظهای حتــــی مرا اینگونــه پنداری
ترا چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
بـــه شرطی کـــــــه مرا در آرزوی خویش نگذاری
چــــــه زیبا میشود دنیا برای من اگر روزی
تو از آنی که هستی ای معما پرده برداری
چه فرقـــی میکند فریاد یا پژواک جان من
چه من خود را بیازارم چه تو خود را بیازاری
صدایی از صدای عشق خوشتر نیست حافظ گفت
اگـــــر چــــه بر صدایش زخمـــها زد تیـــــــغ تاتاری
مرسی ک لطف دارید ب وبم
این برگهای زرد
به خاطر پاییز نیست
که از شاخه میافتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
و آنها
پیشی میگیرند از یکدیگر
برای فرش کردن مسیرت..
گنجشکها
از روی عادت نمیخوانند،
سرودی دستهجمعی را تمرین میکنند
برای خوشآمد گفتن
به تو..
باران برای تو میبارد
و رنگینکمان
– ایستاده بر پنجهی پاهایش –
سرک کشیده از پسِ کوه
تا رسیدن تو را تماشا کند.
نسیم هم مُدام
میرود و بازمیگردد
با رؤیای گذر از درز روسری
و دزدیدن عطر موهایت!
زمین و عقربهی ساعتها
برای تو میگردند
و من
به دورِ تو!
یغما گلرویی
غصه می سوزد مرا ، باران ببار
کوجه می خواند تو را، باران ببار
ابرها را دانه دانه جمع کن
بر زمین دامن گشا، باران ببار
خاک اینجا تشنه ی دلتنگی است
آسمان را کن رها، باران ببار
باغبان از کوچه باغان رفته است
ابر را جاری نما، باران ببار
موج می خواهد بیابان سکوت
با خود دریا بیا، باران ببار
تا بیاید آن بهار سبز سبز
تازه تر باید هوا، باران ببار
سینه ام آشوب و دل خونابه است
غصه می سوزد مرا، باران ببار
یک بوم خط خطی ، دو سه طرح سیاه ومات

پیوست عاشقــــانه ی ما هــــم به خاطرات
این روزهـــــــا دوباره دلـــــم تنگ می شود
این روزهــــا دوبـــاره غـــــــزل گفته ام برات
از وزن شـعرهــای تو بیـرون نمــی زنــم
مفعـول و فاعــــلات و مفـاعیل و فاعـــلات
ذهنم حیــاط خلـوتِ افکارِ گرگ و میش
روحم اسیـــر کشمکش ذهن بی ثبــات
شطرنج چشم هـای تو دل را تبــاه کرد
اسب سفید کیش، وشاه سیـــاه، مــات
یک بوم خط خطی، دوسه طرح سیاه ومات
این آخرین نگاه به دنیاست، مرگ، کــــــات
آپم ...
مرسی از لطفتون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
امشب سخن ازجان جهان باید گفت
توصیف رسول (ص) انس و جان باید گفت
در شـــام ولادت دو قــطب عالم
تبریک به صـاحب الزمان (عج) باید گفت
میلاد دو نور بر شما مبارک
خدایا.....
این دلتنگی هارا هیچ بارانی ارام نمیکند
فکری کن....
اشک ما طعنه می زند به باران رحمتت
این باران نیست که می بارد
وقتی باران عاشق است
عشق می بارد
و ما
تنها تصور می کنیم
که این همان باران است
که بر سر و رویمان می بارد !
..........
سلام ممنون بابت کامنت های زیبات.موفق باشی
تشکر از حضورت
سلام خوبی خسته نباشی نامرد من خواستم هوای پاییز واس وبم بزارم نشد تو چطور گذاشتی
خخخ خسته نباشی عید شمامم مباررررک
لینکش باید از سایت معتبر بگیری تشکر مرسی از حضورت
حتی تنهایی هم، شرمش گرفته
بیاید و کنار دلتنگی هایم بنشیند
می داند این دلِ بی رَمَق
پُر شده از بی مهری ها ...
می ترسد تاب نیاورم و بِبُرّم از زندگی
و
هر شب سر به زیرتر و آرامتر می آید
خدایا!!!
از بـد کردن آدمهایت شکایـت داشتـم به درگــاهت…
امـا شکایتـم راپس میگیـرم…
من نفهمیدم…فراموش کرده بودم که بـدی را خلـق کـردی
تا هـــــر زمان که دلــ♥ـــم گرفت از آدمهایت…نگاهـــــم به تــ♥ـــو باشد…
گاهی فرامــــوش میکنم که وقتی کسـی کنــــــارم نیست…
معنایش این نیست که تنهایــــــــم…
معنایش اینست که هــــمه را کنار زدی تـا خودم باشم و خــــــودت…
با تــــ♥ـــو تنهایی معنا ندارد…
مانده ام تــــ♥ــــو را نداشتم چه میکردم…
♥دوستت دارم خدای من♥
عاااااااااالی بود مث همیشه عشقممم