نبود تو
قصه نیست
حقیقت پاییز است
در حسرت و آه
نبود تو
تراژدی گام من است
به روی فرش زرد تنهایی
به گاه تنگ
نبود تو
حقیقت تلخ من است
در بی همراهی بازدم احساس
میان چشم انداز عریان درختان
و پاییز
جام شوکران خواهد بود
برای من
در نبود تو
به تمنای حضور
رضا نیکخو
تمام شعرهایم در وصف نیامدنت است
اما اگر روزی ناگهان ناباورانه سر برسی
از شاعر بودن استعفا میدهم
و نقاش میشوم و تا ابد نقش پرواز میکشم
....
سلام ممنونم.
مردم می گویند، ” آدم های خوب را پیدا کنید و بدها را رها کنید.” اما باید اینگونه باشد، ” خوبی را در آدم ها پیدا کنید و بدی آن ها را نادیده بگیرید. ” هیچکس کامل نیست
مرا ببخش ...
زمن مپرس چرا ، چگونه ؟
تا کی این چنین بی قرار و نا آرام ؟
دلی که بینوای تو شد
بینوای ساز تو ، تا ابد چنین است ...
مرا ببخش ...
به خاطر این همه پریشانی
برای این همه ناله و گلایه و زاری ...
گناه بی قراریم به گردن غم توست !
تو چشم بپوش - مثل همیشه - از این گناه تکراری !
سلام و یک دنیا ارادت فراوان خدمت شما دوست عزیزممنون از حضورتون
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه،بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله دوری و عشق
وسکوت تو جواب همه ی مسئله هاست
همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست...
حالا که رفته ای ، بدان
بدون تو اگر تمام زندگی بگذرد ،
تمام عشق ذره ذره هم نمی کاهد...
چه رفتنی را تاب آوردم بدون لحظه ای وداع...
کاش برای این رفتن ،
بهانه ای زلال به پاس خستگی هایم به جا می گذاشتی...
کاش باری دیگر فرصت دیدن دوباره ات را داشتم...
کاش....
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم/
روزی سراغ وقت من آیی که نیستم/
در آستان مرگ که زندان زندگی است/
تهمت به خویشتن نزن که زیستم/
پیداست از رنگ و رویم ای عشق/
یک روز خنده کردم و عمری گریستم/
طی شد هفده سالم وانگار بیستم/
چون بخت وکام نیست چه سود از دیویستم/
گوهر شناس نیست در این شهر مهدی جان/
من در صف بی وفایان چگونه بگویم که کیستم؟(
پروردگارا در مستجاب نشدن دعاهایم حکمتی نهفته است که خود فقط به آن علم داری.. و اما من در محکمه جهل خویش تو را به برآورده نکردن حاجاتم محکوم میکنم! و تو در مقابل دست های گشوده ام آرام زمزمه میکنی.. شکیبا باش بنده ام؛ در پنهان، اموری را برایت گذاشته ام که خوشایند تو خواهد بود .. پروردگارا برای نداده هایت شکرگزارم. چون میدانم خیر مرا فقط تو میدانی نگذار با ناسپاسی , داده هایت را از یاد ببرم. سکان کشتی را تو بدست بگیر. بگذار شکرگزار نعمت های دیده و ندیده ات باشم. پناهم باش که آغوشی امن تر از تو سراغ ندارم .
امشب همه چیز رو به راه است
همه چیز ارام.....ارام باورت می شه....
دیگر یاد گرفتم شبها بخوابم " با یک آرامبخش "
تو نگرانم نشو !
همه چیز را یاد گرفتم !
راه رفتن در این دنیا را هم بدون تو یاد گرفتم !
یاد گرفتم که چجوری بی صدا بگریم
یاد گرفتم که هق هق گریه هایم را با بالشم .. بی صدا کنم تو نگرانم نشو !!
همه چیز را یاد گرفتم یاد گرفتم چجوری با تو باشم بی انکه تو باشی !
یاد گرفتم ....نفس بکشم بدون تو......و بی یاد تو !
یاد گرفتم که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن... و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم !
تو نگرانم نشو !
همه چیز را یاد گرفتم !
یاد گرفتم که بی تو بخندم..... یاد گرفتم بی تو گریه کنم...و بدون شونه هات....!
یاد گرفتم ...که دیگه عاشق نشم !
یاد گرفتم که دیگر دل به کسی نبندم....
و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم اما هنوز یک چیز هست ...
که یاد نگرفتم که چگونه.....! برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم ... و نمی خواهم که هیچ وقت یاد بگیرم ....
تو نگرانم نشو !
" فراموش کردنت را هیچ وقت یاد نخواهم گرفت"...(من هنوزم به یاد تو هستم
خداحافظ, همین حالا , همین حالا که من تنهام!
خداحافظ, به شرطی که, بفهمی تر شده چشمام!
خداحافظ کمی غمگین!
به یاد اون همه تردید,
به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید!
اگه گفتم خداحافظ, نه اینکه رفتنت سادست
نه اینکه می شه باور کرد, دوباره آخر جادست
خداحافظ, واسه اینکه نبندی دل به رویا ها
بدونی بی تو و باتو همینه اسم این دنیا
خداحافظ, خداحافظ!
همین حالا, همین حالا!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
من در نیستم ک بشم وا ، بسته !
سلام بهمن جان خوبی


شرمنده داداش گلم که سر نمیزنم... کلا مدتیه وبلاگ نمیام. از دستم دلخور نباش
مرسی که بهم سر میزنی
آدرس پیجتو هم ندارم... بین اون همه فالوور نمیتونم پیدا کنم... بی زحمت یه دونه کامنت بذار تو دایرکت تا آدرسو داشته باشم... مرسی
چ عجب سر زدی . مرسی ک اومدی شوخیدم عیب نداره منم داداش کسی نیسم خودم
نبود تو
قصه نیست
حقیقت پاییز است
در حسرت و آه
نبود تو
تراژدی گام من است
به روی فرش زرد تنهایی
به گاه تنگ
نبود تو
حقیقت تلخ من است
در بی همراهی بازدم احساس
میان چشم انداز عریان درختان
و پاییز
جام شوکران خواهد بود
برای من
در نبود تو
به تمنای حضور
رضا نیکخو
تمام شعرهایم در وصف نیامدنت است
اما اگر روزی ناگهان ناباورانه سر برسی
از شاعر بودن استعفا میدهم
و نقاش میشوم و تا ابد نقش پرواز میکشم
....
سلام ممنونم.
مرسی از حضورتون
ﻣــَــــﻨﻮ ﻫﯿــﺸﮑــﯽ⛔
ﻫﯿﭽــﯽ⛔
ﺍﯾﻨــﺠﺎ ﺁﺩﻡ ﻧَـــﮑـــﺮﺩ …❕
ﻣــَــﻦ ﺑــَــﺪَم⚠
ﭘــَــﺲ ﺍﺻـﻦ ﺑـــﺎ ﻣـَــﻦ ﻧﮕــــرد��❕
لطفا به این سوال در داخل وبلاگم جواب بدین:
عزیزترین کس زندگیتون کیه؟
برای اثبات عشقتون بهش حاضرین تا آخر این هفته
چه کاری براش انجام بدین؟
چ جالب
مردم می گویند، ” آدم های خوب را پیدا کنید و بدها را رها کنید.” اما باید اینگونه باشد، ” خوبی را در آدم ها پیدا کنید و بدی آن ها را نادیده بگیرید. ” هیچکس کامل نیست
مرا ببخش ...


زمن مپرس چرا ، چگونه ؟
تا کی این چنین بی قرار و نا آرام ؟
دلی که بینوای تو شد
بینوای ساز تو ، تا ابد چنین است ...
مرا ببخش ...
به خاطر این همه پریشانی
برای این همه ناله و گلایه و زاری ...
گناه بی قراریم به گردن غم توست !
تو چشم بپوش - مثل همیشه - از این گناه تکراری !
سلام و یک دنیا ارادت فراوان خدمت شما دوست عزیزممنون از حضورتون
تشکر
عکس
از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :حرام است...
از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت : نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد...
از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت… گفت : سقوط سلسله ی قلب جوان...
از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت : همپای love است ...
از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است ...
از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن می سوزد...
از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که پایان ندارد ...
به راستی عشق چیست؟؟؟ همان علاقه شدید قلبی؟؟؟
عشق ایستادن زیر باران و خیس شدن باهم نیست!!!
عشق آن است که یکی برای دیگری چتری شود و او هیچوقت نفهمد که چرا خیس نشد . . .
به امید عشق های واقعی نه خیانت کردن برای رسیدن به یکی دیگه!!!
بهترین اتفاقا در زندگی رایگان هستند ؛


خاطرات شیرین . . .
لبخند . . .
دوستی . . .
خانواده . . .
استراحت . . .
محبت . . .
خنده . . .
قدرشنو بدونیم
سلام آقا بهمن عزیز... بی نهایت ممنونم از حضور همیشگیت شاد و پیروز باشی
مرسی
من خسته ام از اینکه هر روز فقط باشم
از اینکه عده ای سیب های یک درخت را به تاراج ببرند ولی من هنوز سیب سرخ بالای درخت را حتی بو هم نکره ام
باور نمیکنید دستانم را بو کنید
بوی سیب نمیدهد
بوی نم دارد
نم باران دیروز است
دلت رابتکان اشتباهت افتادزمین بزارهمانجابماند!فقط ازبین اشتباهاتجربه راپیداکن اشتباه کردن اشتباه نیست دراشتباه ماندن اشتباهست
دلتنگ اینکه یه روزی هوامو داشتی
دلتنگ اینکه هر لحظه به یادم بودی
دلتنگ هر دقیقه شنیدن صدات
دلتنگ تا صبح بیدار موندنت، فقط به خاطر اینکه دل من گرفته
دلتنگ اینکه اسممو سوالی صدا کنی
دیدی؟ من که دلتنگ تو نیستم
مرسی ک سر زدی
در آینده برای دخترم آرزوی خوشبختی خواهم کرد...
همان طور که مادرم برای من آرزوی خوشبختی میکند...
همان طور که مادر بزرگم برایم مادرم آرزوی خوشبختی کرد...
ایمان دارم روزی زنی از نسل ما خوشبخت خواهد شد...!
هوس های سرد...
اغوش های خالی...
حرف های مبهم...
احساستی از جنس دکمه های کیبورد...
این است سرانجام عشق های امروزی...
یکی بود...
یکی نابود...
♝مواﻇﺐ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻯ♝
خیلی ﺻﺒـــﻮﺭ
ﻭ ﺧﻴﻠﻰ ﻣﻬﺮﺑـــﻮﻥ ﺯﻧﺪﮔﻴﺘﻮﻥ ﺑﺎﺷﻴــﺪ ...
⇦ اگر ﺑﻤﺎﻧﻨــﺪ
ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﻴﺸﻪ هستند
⇦ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﻭﻧـﺪ
ﻣﻲ ﺭﻭﻧﺪ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩﻧــﺪ ...!
ای وای به حال دلم از بس که تو را خواست
نارنج به تنگ آمده در دست زلیخاست …
من دل به پریشانی گیسوی تو بستم
ای عشق!کماکان دل من در پی دریاست
از شالِ نظر تنگ تو یک پرده مرا بس
یک تار که از بافه ی گیسوت تو پیداست
خوب است لبم باز شود لحظه ی افطار
با بوسه از آن لب که به شیرینی خرماست
با اینکه به صورت زده ای پوشیه ات را
خلخالِ تو بی پرده در اندیشه ی اجراست ...
در کعبه و میخانه به دنبال تو گشتم
جایی که تو اتراق کنی قبله همان جاست..
خـدایـــا
مـےتونَـم چـَند لَـح ـظــہ بـاهـاتـ خَلـوَتـ کـُنـــَم؟
قـولـ مـ ــیدَـَم
بیـشـتَر اَز چَ ـند لَـحظـہ وَقـتـ تو نَـگـیـرَم
گـــوشِـتـ ُ بــیار جـ ِلـــو…
بیــا
نَـزدیــکـ ـتَـر…
مـَـن خَ ـستـ ِه اَم
مــےشنَوـے؟….●•٠·
لَبخَندْ بِزَــنْ هَمیشِــــهْ. . .
کَسیْ نَباّیَد بِفَهمَــهِ دَردْ دارــیْ. . .
کَسیْ نَباّیَد بِفَهمَــهِ دِِلَـَـَتـ گِـِرِـفتِهْ. . .
ـهْیچکَسْ نَباّیَد بِفَهمَــهِ کَمـ آوَردِ ی . . .
وَ ـفَهمیدَـنِ اـینـا بُزُرگـ تَرینْ دَردْهـ. . .
دَردْ دـارَهِ دِلْ گِـِرفتِهْ باشْی و دِلدارــیْ بــدَ ی. . .
دَردْ دـارَهِ کَمْــ آوَردِـه باشْی و شْاد باشْی. . .
دَردْ دـارَهِ گرـیِـهْ کُنیْ ـهْیچکَسْ نَـباشَهِ،نَفَهمَهِ. . .
اَمّا تُو بازم لَبخَندْ بِزَـنْ. . . هَمیشِـهْ(:
لذت دنیا...
داشتن کسی ست
که دوست داشتن را بلد است.
به همین سادگی...!
این روزها
گفتن دوستت دارم! انقدر ساده است که میشود انرا از هر رهگذری شنید!
اما فهمش...
یکی از سخت ترین کارهای دنیاست
سخت است اما زیبا!
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه،بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله دوری و عشق
وسکوت تو جواب همه ی مسئله هاست
همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست...
یه نیمکت تنها،یه شعله ی خاموش
یه لحظه یک رویا ،منو تو در آغوش
یه یادگار از عشق،رو تن درخت بید
یه قصه ی کوتاه،ای وای از این تقدیر
حالا که رفته ای ، بدان
بدون تو اگر تمام زندگی بگذرد ،
تمام عشق ذره ذره هم نمی کاهد...
چه رفتنی را تاب آوردم بدون لحظه ای وداع...
کاش برای این رفتن ،
بهانه ای زلال به پاس خستگی هایم به جا می گذاشتی...
کاش باری دیگر فرصت دیدن دوباره ات را داشتم...
کاش....
احـساس مـیکنم
جـنگل
بـه طـرف شـهر مـیآیـد
احـساس مـیکـنم
نـسیم در جـانم مـیوزد
احـساس مـیکنم
میشـود
در رودخـانه آسـفالت پـارو زد و
قـایق راند
هـمه ایـن احـساسهـا را
عـشق تـو بـه مـن بـخـشیـده است . . .
شاید نفسم دلیل بودنم باشد
اما بی شک..
تو تنها دلیل همین نفسی
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم/
روزی سراغ وقت من آیی که نیستم/
در آستان مرگ که زندان زندگی است/
تهمت به خویشتن نزن که زیستم/
پیداست از رنگ و رویم ای عشق/
یک روز خنده کردم و عمری گریستم/
طی شد هفده سالم وانگار بیستم/
چون بخت وکام نیست چه سود از دیویستم/
گوهر شناس نیست در این شهر مهدی جان/
من در صف بی وفایان چگونه بگویم که کیستم؟(
ﺍﺯﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺁﻣﻮﺧﺘﻢ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻨﻢ
ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﺑﻐﻀﻬﺎﻳﻢ ﺳﺮﺑﺴﺘﻪ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ،
ﮔﺎﻫﻲ ﺳﺒﮏ ﻧﺸﻮﻡ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﺗﺮﻡ.
سلام دوست عزیز لینکتون کردم منو هم لینک کنین
چشم ممنون از شما
دو ُراٰهـیـهِ عَجـیبـیهِ...!↹
وَقـْتـے نَدوُنـے مُـراٰحـِمـے یـاٰ مــُزاٰحـِمِـشْ ...!∅↮
وَقْـتے نَـدوُنے مَـرْحَـم زَخـْماٰشے یـاٰ نـَمـَکْ مـیــپـاٰشے روُشـوُن ...!♨
وَقـْـتے نـَدوُنـے بـاٰیـَدْ بـِخـاٰطـِرِشْ بـِجـَنْگے یـاٰ کـِنـارْ بـِکـِشے ...!↮
دوُ راٰهـیـهِ سَخْـتـیـهِ ...!↹
وَقـْتـے بـَعْد ْاَزْ روُزْهـاٰ اِنْتِظـاٰرْ ...،✘
نـَدوُنـے ☜مـوُنـْدَنِـتْ☞ روُ مـیـخـواٰد یـاٰ ☜رَفْتَنِتْ☞ روُ
هِـه...
سلام به آقا بهمن و اینهمه لطفش
از دستهای سبز ملائک صفا گرفت
دستی که خسته بود به سمت خدا گرفت
در صحن می دوید و شبیه کبوتران
حال و هوای گنبد زرد رضا گرفت
شب بود و سمت پنجره فولاد دل سپرد
چیزی شبیه نور دلش را فرا گرفت
صدها فرشته زائر چشمان او شدند
حاجت ز لایزالی صحن وسرا گرفت
در التهاب گریه و باران قنوت بست
زائر که حاجت از لب سبز دعا گرفت
گریه -ضریح - من و هیاهوی زائران
نقاره ها زدند: مریضی شفا گرفت
ممنون
پروردگارا در مستجاب نشدن دعاهایم حکمتی نهفته است که خود فقط به آن علم داری.. و اما من در محکمه جهل خویش تو را به برآورده نکردن حاجاتم محکوم میکنم! و تو در مقابل دست های گشوده ام آرام زمزمه میکنی.. شکیبا باش بنده ام؛ در پنهان، اموری را برایت گذاشته ام که خوشایند تو خواهد بود .. پروردگارا برای نداده هایت شکرگزارم. چون میدانم خیر مرا فقط تو میدانی نگذار با ناسپاسی , داده هایت را از یاد ببرم. سکان کشتی را تو بدست بگیر. بگذار شکرگزار نعمت های دیده و ندیده ات باشم. پناهم باش که آغوشی امن تر از تو سراغ ندارم .
احسنتتت
جمله ی خوبی بود
خخ باب میل بعضیها ممنون از حضورت
تمام شعرهایم در وصف نیامدنت است
اما اگر روزی ناگهان ناباورانه سر برسی
از شاعر بودن استعفا میدهم
و نقاش میشوم و تا ابد نقش پرواز میکشم
مرسی ک سر زدی
بسیار زیبا
سلام
وبت عالیه منتظرحضورت تووبمون هستیم
تشکر
روے دیوارے نوشتہ ب ود
⇩ ﺑـــــﻮى سیگار ﮔﺮِﻓﺘـــِـــہ ﺗــَــــــــﻤﺎﻡ ﺯِﻧﺪِﮔــﻴـــــﻢ ⇩
⇦ ﺗُــــﻮیى ڪِہ ﺑِﺨـــﺎﻃِـــﺮ ﻛِﺸﻴـــﺪَﻥ ﻳڪ قلیان...
ﺁﺳـــــِـــــﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑــِـــہ ﺯَﻣﻴــــــــــﻦ ﻣﻴـــــﺪﻭﺧﺘـــــــــے ... ⇨
↯ ﻧﻴﺴﺘــــــــــے تا ﺑِﺒﻴــــــــــنى ↯
⇦ پــــُـــــک ﺑـــــِـــــہ ﭘـــــُــــک ﺑـــــِـــــہ ...
ﺳﻴﻨـــِہ ﺍَﻡ ﺷِﻠــﻴڪ ﻣﻴڪُنَم ...
⇦ شایــــَــــد مث قدیما ﺑـــــﻴﺎیے ﻭ بِگـــــویے ... ⇨
ﺟــــْــــــﺎﻥ ﻣــــــَــــﻦ ﻧـــــَـــــڪِش
حال دل ما
حکایت زمستانیست
سخت در تلاش نمایش بهار !!
صورتمان همه آفتابی و دلپذیر
دهان که می گشاییم
سوز آهمان
تا مغز استخوان را میسوزاند
امشب همه چیز رو به راه است
همه چیز ارام.....ارام باورت می شه....
دیگر یاد گرفتم شبها بخوابم " با یک آرامبخش "
تو نگرانم نشو !
همه چیز را یاد گرفتم !
راه رفتن در این دنیا را هم بدون تو یاد گرفتم !
یاد گرفتم که چجوری بی صدا بگریم
یاد گرفتم که هق هق گریه هایم را با بالشم .. بی صدا کنم تو نگرانم نشو !!
همه چیز را یاد گرفتم یاد گرفتم چجوری با تو باشم بی انکه تو باشی !
یاد گرفتم ....نفس بکشم بدون تو......و بی یاد تو !
یاد گرفتم که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن... و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم !
تو نگرانم نشو !
همه چیز را یاد گرفتم !
یاد گرفتم که بی تو بخندم..... یاد گرفتم بی تو گریه کنم...و بدون شونه هات....!
یاد گرفتم ...که دیگه عاشق نشم !
یاد گرفتم که دیگر دل به کسی نبندم....
و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم اما هنوز یک چیز هست ...
که یاد نگرفتم که چگونه.....! برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم ... و نمی خواهم که هیچ وقت یاد بگیرم ....
تو نگرانم نشو !
" فراموش کردنت را هیچ وقت یاد نخواهم گرفت"...(من هنوزم به یاد تو هستم
ممنون از حضور گرم شما
روی چشمان خمارت؛ خواب را با خود بیار
نور شبتابم! بیا؛ مهتاب را با خود بیار
تشنه ام مثل بیابان؛ صد ترک خورده لبم
همچنان ابر سیاهی ، آب را با خود بیار
صبح رستاخیز دریا؛ عرشه ی کشتی کبود
صبح مرگ ناخدا ؛ گرداب را با خود بیار
مثل تک شاخ سپیدی می شود اندام ماه
تا زمین پرواز کن ؛مهتاب را با خود بیار
خداحافظ, همین حالا , همین حالا که من تنهام!
خداحافظ, به شرطی که, بفهمی تر شده چشمام!
خداحافظ کمی غمگین!
به یاد اون همه تردید,
به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید!
اگه گفتم خداحافظ, نه اینکه رفتنت سادست
نه اینکه می شه باور کرد, دوباره آخر جادست
خداحافظ, واسه اینکه نبندی دل به رویا ها
بدونی بی تو و باتو همینه اسم این دنیا
خداحافظ, خداحافظ!
همین حالا, همین حالا!