زن ها فریب کارترینند ...
همه چیزشان را پنهان می کنند
تنهایی را
دلتنگی را
گریه ها را
عشقشان را .....
زن ها قویترینند ...
هنگام شکستن صدایشان در نمی آید
درد که دارند به خود نمیپیچند
غم که دارند داد نمیزنند
نهایت تسکین درد یک زن
گریه های یواشکی ست ...
زن بودن درد سختیست !
“ﺁﻫﻨﮓ” ﺯﻧﺪﮔﻴﺖ ﺭﺍ،
ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽ ﻧﻮﺍﺯﯼ !…
ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻓﻬﻤﻴﺪ،
ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﻬﻤﺎﻥ “ﻣﻮﺳﻴﻘﯽ” ﺯﻧﺪﮔﯾﺖ ﻣﯽ
ﺷﻮﻧﺪ …
ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻫﺎ ، ﻣﯽ ﺁﻳﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ …
ﻭ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺩﺕ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ” ﺷﻨﻮﻧﺪﻩ” ﺧﻮﺩﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﺎﻧﺪ !…
ﻳﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ،
ﻣﻬﻢ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻃﻮﺭﯼ “ﺑﻨﻮﺍﺯﯼ”
ﻛﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ” ﻣﻮﺳﻴﻘﯽ” ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ
ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮﯼ !…
ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩﺕ ” ﺩﺳﺖ” ﺑﺰﻧﯽ !!
چقدر
نوازش دست های مهربانت خوب است
ومن
چه زود
دلم
برای همه چیزهای خوب
تنگ میشود…
اپمممممممممم
ممنون از اینکه لطف داری ب وبم
ممنون از حضور گرمتون
تشکر از شما
ساده بودم که تو را ساده تجسم کردم
بعد لبخند تو با گریه تبسم کردم
آشنا با همه ی پنجره های شهرم
چون تو را پشت همین پنجره ها گم کردم
ممنون از حضور گرمت
وحشت از عشق که نه ،
ترسم از فاصله هاست
وحشت از غصه که نه ،
ترسم از خاتمه هاست
ترس بیهوده ندارم ،
صحبت از خاطره هاست
صحبت از کشتن ناخواسته عاطفه هاست
کوله باری پر از هیچ ،
که بر شانه ماست
گله از دست کسی نیست ،
مقصر دل دیوانه ماست . . .
من که گفتم این بهار افسردنی است
من که گفتم این پرستو مردنی است
من که گفتم ای دل بی بند و بار
عشق یعنی رنج ، یعنی انتظار
آه عجب کاری به دستم داد دل
هم شکست و هم شکستم داد دل
یکی پرسید اندوه تو از چیست
سبب ساز دل دیوانه ات چیست؟
برایش عاشقانه مینویسم به مستی
برای خاطر آنکه باید باشد و نیست
قصه از حنجره ایست
که گره خورده به بغض
یک طرف خاطره ها
یک طرف فاصله ها
در همه آوازها
حرف آخر زیباست
آخرین حرف تو چیست؟
که به آن تکیه کنم
حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست..
گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت می گیری ،
خیلی آرام ...
تا رهایش کنی ؛
شاپرک میان دستانت له می شود ...
نیت ِ تو کجا
و سرنوشت او کجا ...
گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت می گیری ،
خیلی آرام ...
تا رهایش کنی ؛
شاپرک میان دستانت له می شود ...
نیت ِ تو کجا
و سرنوشت او کجا ..
ممنون ک سر زدی
ﺁﺩﻣـﺎﯼ ﺩﻟﺘــــــــــﻨﮓ ...
ﻭﻗﺘﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺧﻮﺵ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ ﻭ ﻣﯿﺨﻨﺪﻧﺪ؛
ﯾﻬﻮ ﺳﺮﺷﻮﻧﻮ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻭﻧﻨﺪ
ﺍﻭﻧﻮﺭﯼ، ﯾﮑﻢ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﺸﻦ .
ﯾﻮﺍﺵ ﯾﻮﺍﺵ ﭼـﺸﺎﺷـﻮﻥ ﭘـُـﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺸﻪ...!!!
یک…
یک درخت میتواند شروع یک جنگل باشد؛
یک لبخند میتواند آغازگر یک دوستی باشد؛
یک دست میتواند یاریگر یک انسان باشد؛
یک واژه میتواند بیانگر هدف باشد؛
یک شمع میتواند پایان تاریکی باشد؛
یک خنده میتواند فاتح دلتنگی باشد؛
امید میتواند رافع روحتان باشد؛
یک نوازش میتواند راوی مهرتان باشد؛
یک زندگی میتواند خالق تفاوت باشد؛
امروز آن “یک” باشیم…!!
ممنون از کامنت هات
خدایا ؛
مبادا روزی فرا رسد که ما ...
بارمان را بسته باشیم به این قیمت که بالمان را بسته باشیم ...
و از یاد برده باشیم که برای اوج و پرواز؛
بال می خواهیم نه بار ...
" بال " و " وبال " در عین تشابه؛ عین تضادند .
سلام خیلی متنتون قشنگ بود
خوشحال میشم بهم سر بزنین
سلام تی فدا مرسی ک سر زدین
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ...
ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
ﺑﻮﺩﻧﺶ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﺤﺾ ﺍﺳﺖ !
ﺩﻟﺶ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ...
ﺣﻮﺍﺳﺶ ﻫﻢ به ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭ ﻓﻘﻂ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ !
تنگــــــــــ هر غروبــــــــــ بارانـــــی
دل مــــن
خســــــــته از کوچه های دلتنگــــــــــی
خیس ِ یاد تــــــــــو
به خانــــــــه بر می گردد
به خانــــــــه
پیش عطر تــــــــــــو
و انتظـــــــــــــار من . . . !
شراب خواستـم...گفت : " ممنوع است "
آغـوش خـواستم...گفت : " ممنوع است"
بوسه خـواستم... گفت : " ممنوع است "
نـگــاه خـواسـتم... گفت: " ممنوع است "
نـفـس خواستم... گفت : " ممنوع است "
حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه....
با یک بطری پر از گلاب آمده بر سر خاکم.
و به آغوش می کشد با هر چه بوسه ، سنگ سرد مزارم را
و چه ناسزاوار عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ، نگاه می کند.
و در حسرت نفس های از دست رفته ، به آرامی اشک می ریزد.
تمام تمنای من اما...
سر بر آوردن از این گور است...!!
تا بگویم هنوز بیدارم ...
سرازاین عشق برنمیدارم
من از خودم هم بریــــــــــــــــــــده ام
تو مرا از رفتنــــــــــــــــــــــت میترسانی؟!!
من اگر از رفتنــــــت میـــــــترسیـــدم
هرگز نمیگفتم دوســـتت دارم !!
خسته نباشی ممنونم
مرسی