گاهی دلت تنگ میشود
تنگ
تنگ
تنگ
آنقدر تنگ، که دیگر اسمش دل نیست
شاید نقطه ای جا مانده از خاطراتی دود شده باشد
در اعماق وجودت که روزی نامش دل بود و تنگ میشد
قلب، مهمانخانه نیست که آدم ها بیایند
دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند
قلب، لانه ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود
و در پاییز باد آن را با خودش ببرد
قلب؟ راستش نمی دانم چیست
اما این را می دانم که فقط جای آدمهای خیلی خوب است
یک عاشقانه آرام
نادر ابراهیمی
.............
چقدر دستا مرده مو داره حالم بد شد
نخیر ابجی افتاب تیره کرده
آهو نگران است ، بزن تیر خطا را…
صیاد دل از کف شده ! تاکی به کمینی ؟
ای عشق ! چه در شرح تو جز عشق بگوییم
در ساده ترین شکلی و پیچیده ترینی…
ما گشته ایم، نیست، تو هم جستجو مکن
آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن
دیگر سراغ خاطره های مرا مگیر
خاکستر گداخته را زیر و رو مکن
در چشم دیگران منشین در کنار من
ما را در این مقایسه بی آبرو مکن
توان گفتن آن راز جاودانی نیست!
تصوری هم از آن باغ ارغوانی نیست!
پر از هراس و امیدم، که هیچ حادثه ای
شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست
ز دست عشق به جز خیر برنمی آید
وگرنه پاسخ دشنام، مهربانی نیست!
قانعم، بیشتر از این چه بخواهم از تو؟
گاه گاهی که کنارت بنشینم، کافی ست
زیر باران دو نفر,کوچه،به هـــــــم خیره شدن
مــرگ این خاطره ها پای کسی هست که نیست
گاهی دلت تنگ میشود
تنگ
تنگ
تنگ
آنقدر تنگ، که دیگر اسمش دل نیست
شاید نقطه ای جا مانده از خاطراتی دود شده باشد
در اعماق وجودت که روزی نامش دل بود و تنگ میشد
اینسان ڪہ با هواے تو
در خویش رفتہام !
گویـے بهــار
در نَفَس مهربـان توست ...
ممنون بابت کامنت هات
قلب، مهمانخانه نیست که آدم ها بیایند
دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند
قلب، لانه ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود
و در پاییز باد آن را با خودش ببرد
قلب؟ راستش نمی دانم چیست
اما این را می دانم که فقط جای آدمهای خیلی خوب است
یک عاشقانه آرام
نادر ابراهیمی
.............
سلام ممنون از حضورت
آقا بهمن چه پست قشنگ و شاعرانه ای . خیلی به دلم نشست . عالی . خودت نوشتی ؟؟
در وفای عشق او مشهور بودن محشر است...
پیش چشم مست او مقهور بودن محشر است...
بی گمان زیبای من در بین خوبان، بی رقیب...
نزد آن خوبان ، کمی مغرور بودن محشر است...
خوب باشد،باشدش در فکر من آن نازنین...
یک شبی با خاطرش، مخمور بودن محشر است...
با من تنها شبی گفت از وفاداری کمی...
روز و شب با این سخن مسرور بودن محشر است...
از وفا یش گفتم و،از آنهمه نیکوییش...
در غم هجران او ، رنجور بودن محشر است...
تشکر متن عاشقانس ممنون ک سر زدی